لَّیْسَ عَلَیْكَ هُدَاهُمْ وَلَـكِنَّ اللَّـهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّـهِ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ

هدایت آنها (به‌طور اجبار،) بر تو نیست؛ (بنابراین، ترک انفاق به غیر مسلمانان، برای اجبار به اسلام، صحیح نیست؛) ولی خداوند، هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، هدایت می‌کند. و آنچه را از خوبی‌ها و اموال انفاق می‌کنید، برای خودتان است؛ (ولی) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبی‌ها انفاق می‌کنید، (پاداش آن) به طور کامل به شما داده می‌شود؛ و به شما ستم نخواهد شد.

* * * * * * * *

تفسیر نمونه:

شأن نزول:

در تفسیر «مجمع‌البیان» از ابن عباس نقل شده كه: مسلمانان حاضر نبودند به غیر مسلمین انفاق كنند، آیه فوق نازل شد و به آنها اجازه داد كه در مواقع لزوم این كار را انجام دهند.

شأن نزول دیگرى براى آیه فوق نقل شده كه بى شباهت به شأن نزول اول نیست و آن این كه: زن مسلمانى به نام «اسماء» در سفر «عمرة القضاء» در خدمت پیغمبر اكرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله بود، مادر و جده آن زن به سراغ او آمدند و از او كمكى خواستند، و از آنجا كه آن دو نفر مشرك و بت‌پرست بودند «اسماء» از كمك به آنها امتناع ورزید، گفت: باید از پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله اجازه بگیرم زیرا شما پیرو آیین من نیستید، سپس نزد پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله آمد اجازه خواست، آیه مورد بحث نازل گردید.

تفسیر:

انفاق و كمك‌هاى انسانى به غیر مسلمانان

در آیات قبل مسأله انفاق و بخشش در راه خدا به طور كلى مطرح بود، و در این آیه سخن از جواز انفاق به غیر مسلمانان است، به این معنى كه نباید انفاق بر بینوایان غیر مسلمان را ترك كنند به منظور اینكه تحت فشار قرار گیرند و اسلام را اختیار كنند و هدایت شوند.

مى‌فرماید: «هدایت آنها (به طور اجبار) بر تو نیست» (لَیْسَ عَلَیْكَ هُداهُمْ).

بنابراین ترك انفاق بر آنها براى اجبار آنها به اسلام صحیح نمى‌باشد این سخن گر چه خطاب به پیامبر اكرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله است، ولى در واقع همه مسلمانان را شامل مى‌شود.

سپس مى‌افزاید: «ولى خداوند هر كه را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت مى‌كند» (وَ لكِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ).

و بعد از این یادآورى به ادامه بحث فوائد انفاق در راه خدا مى‌پردازد و مى‌گوید: «آنچه را از خوبی‌ها انفاق كنید براى خودتان است» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ).

«ولى جز براى خدا انفاق نكنید» (وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ).

این در صورتى است كه جمله خبریه «وَ ما تُنْفِقُونَ» را به معنى نهى بگیریم، یعنى انفاق شما در صورتى سود بخش است كه به خاطر خدا انجام گیرد.

این احتمال نیز وجود دارد كه جمله به همان معنى خبریه باشد، یعنى شما مسلمانان جز براى رضاى خدا و جلب خشنودى او انفاق نمى‌كنید.

و در آخرین جمله باز به عنوان تأكید بیشتر مى‌فرماید: «آنچه از خوبی‌ها انفاق مى‌كنید به شما تحویل داده مى‌شود، و هرگز ستمى بر شما نخواهد شد» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ).

یعنى گمان نكنید كه از انفاق خود سود مختصرى مى‌برید، بلكه تمام آنچه را انفاق مى‌كنید به طور كامل به شما باز مى‌گرداند، آن هم در روزى كه شدیدا به آن نیازمندید، بنابراین در انفاق‌هاى خود كاملا دست و دل باز باشید.

ضمناً با توجه به اینكه: ظاهر این جمله این است كه خود آنچه انفاق شده به انسان باز گردانده مى‌شود (نه ثواب آن)، آیه مى‌تواند دلیلى بر تجسم اعمال بوده باشد كه در جاى خود به طور مشروح خواهد آمد.

نكته‌ها:

۱- آیه فوق مى‌گوید:

همانطور كه بخشش‌هاى الهى و نعمت‌هاى او در این جهان شامل حال همه انسان‌ها (صرف نظر از عقیده و آیین آنها) مى‌شود مؤمنان هم باید به هنگام انفاق‌هاى مستحبى و رفع نیازمندی‌هاى بینوایان در مواقع لزوم، رعایت حال غیر مسلمانان را نیز بكنند.

البته این در صورتى است كه انفاق بر غیر مسلمانان به خاطر یك كمك انسانى باشد و موجب تقویت كفر و پیشبرد نقشه‌هاى شوم دشمنان نگردد بلكه آنها را به روح انسان‌دوستى اسلام آگاه سازد.

۲- هدایت اقسام گوناگونى دارد:

روشن است كه منظور از عدم وجوب هدایت مردم بر پیامبر این نیست كه او مؤظف به ارشاد و تبلیغ آنها نباشد زیرا ارشاد و تبلیغ روشن‌ترین و اساسى‌ترین برنامه پیامبر است، بلكه منظور این است كه او موظف نیست كه آنها را تحت فشار قرار دهد و اجبار بر هدایت نماید.

آیا منظور از این هدایت، هدایت تكوینى است یا تشریعى؟ زیرا هدایت انواعى دارد.

الف) هدایت تكوینى:

منظور از هدایت تكوینى این است كه خداوند یك سلسله عوامل پیشرفت و تكامل در موجودات مختلف جهان، اعم از انسان و سایر جانداران، حتى موجودات بى‌جان آفریده، كه آنها را به سوى تكامل مى‌برد.

رشد و تكامل جنین در شكم مادر، و نمو پیشرفت دانه‌هاى گیاهان در دل زمین، و حركت كرات مختلف منظومه شمسى در مدار خود، و مانند آن، نمونه‌هاى مختلفى از هدایت تكوینى هستند، این نوع هدایت مخصوص خدا است و وسیله آن عوامل و اسباب طبیعى و ما وراء طبیعى است. قرآن مجید مى‌گوید:

«رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى‌ كُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌» (خدایى كه آفرینش ویژه هر موجودى را به او بخشید، و سپس او را هدایت و رهبرى كرد) [۱]

ب) هدایت تشریعى:

منظور از این هدایت راهنمایى افراد از طریق تعلیم و تربیت، و قوانین مفید و حكومت عادلانه و پند و اندرز و موعظه است. این نوع هدایت بوسیله پیامبران و امامان و افراد صالح و مربیان دلسوز انجام مى‌شود و در قرآن به آن كرارا اشاره شده است. قرآن مجید مى‌گوید:

«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» (این كتاب بزرگ تردیدى در آن نیست و وسیله هدایت پرهیزكاران است) [۲]

ج) هدایت به معنى فراهم ساختن وسیله:

این نوع هدایت كه گاهى از آن به عنوان «توفیق» یاد مى‌شود عبارت از این است كه وسائل لازم را در اختیار افراد بگذارند تا با میل و اراده خود از آن براى پیشرفت استفاده كنند، مثلا ساختن مدرسه، مسجد، كانون‌هاى تربیتى، تهیه برنامه‌ها و كتاب‌هاى لازم و تربیت مبلغان و معلمان شایسته، همه داخل در این قسم از هدایت هستند و در حقیقت این قسم از هدایت برزخى است بین هدایت تكوینى و تشریعى. قرآن مى‌گوید:

«وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» (و كسانى كه در راه ما مجاهده كنند آنها را به راههاى خود هدایت مى‌كنیم). [۳]

د) هدایت به سوى نعمت‌ها و پاداش‌ها:

منظور از این هدایت بهره‌مند ساختن افراد شایسته از نتیجه اعمال نیكشان در سراى دیگر است، این نوع هدایت مخصوص افراد با ایمان و درستكار است، قرآن مجید مى‌گوید:

«سَیَهْدِیهِمْ وَ یُصْلِحُ بالَهُمْ» این جمله كه بعد از ذكر فداكارى شهیدان راه خدا آمده است مى‌گوید:

«خداوند آنها را هدایت مى‌كند و حال آنها را بهبودى مى‌بخشد» [۴]. بدیهى است این نوع هدایت تنها مربوط به برخوردارى آنان از نتائج سودمند عملشان در جهان دیگر است.

اما در واقع این چهار نوع هدایت مراحل مختلفى از یك «حقیقت» هستند كه هر كدام بعد از دیگرى قرار گرفته است. زیرا نخست هدایت تكوینى خداوند به سراغ انسان مى‌آید و عقل و فكر و قواى دیگر را در اختیار او مى‌گذارد (هدایت تكوینى).

و سپس هدایت و راهنمایى انبیاء شروع مى‌شود و آنها مردم را به راه حق دعوت مى‌كنند (هدایت به معنى ارشاد و تبلیغ).

و بعد از آن با ورود در مرحله عمل، توفیق پروردگار شامل حال آنها مى‌شود و راه‌ها براى آنها هموار مى‌گردد و مرحله سوم هدایت را به این طریق مى‌پیمایند (هدایت به معنى توفیق).

و در پایان در جهان دیگر از نتائج اعمال خود بهره‌مند مى‌گردند (هدایت به سوى پاداش‌ها).

از این چهار نوع هدایت یك قسم آن (ارشاد و تبلیغ) از وظائف حتمى پیامبران و امامان است و قسم دیگرى از آن كه هموار ساختن راه باشد به مقدار وسیعى جزء برنامه‌هاى حكومت الهى پیامبران و امامان است ولى بقیه مخصوص ذات خدا است.

بنابراین هر جا در قرآن نفى هدایت از پیغمبر شده همانند آیه فوق منظور دو قسم اول نیست.

گر چه در جمله «وَ لكِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ» (خدا هر كس را بخواهد هدایت مى‌كند) این امر منوط به اراده خداوند شده اما این هدایت‌هاى پروردگار مسلماً بدون حساب و حكمت نمى‌باشد، یعنى بى‌جهت یكى را هدایت و دیگرى را محروم نمى‌كند، بلكه افراد باید قبلا «شایستگى» خود را براى هدایت احراز كنند تا از آن بهره‌مند گردند.

به هر حال از آیه فوق حقیقت دیگرى را نیز مى‌توان استفاده كرد و آن این كه اگر در میان مسلمانان افرادى بعد از این همه تأكید درباره دورى از ریا و منت و آزار باز انفاق‌هاى خود را آلوده به این امور سازند، ناراحت نباش وظیفه تو تنها بیان احكام و فراهم ساختن یك محیط اجتماعى سالم است و هرگز موظف نیستى كه آنها را مجبور به این امور سازى. روشن است كه این تفسیر منافاتى با تفسیر سابق ندارد و ممكن است هر دو را از آیه استفاده كرد.

۳- اثر انفاق در زندگى انفاق كنندگان

جمله «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ» مى‌گوید منافع انفاق به خود شما بازگشت مى‌كند و به این وسیله انفاق كنندگان را تشویق به این عمل انسانى مى‌نماید، مسلما انسان هنگامى كه بداند نتیجه كار او به خود او باز مى‌گردد بیشتر به آن كار علاقه‌مند خواهد شد.

ممكن است در ابتدا چنین به نظر برسد كه منظور از بازگشت منافع انفاق به انفاق كننده، همان پاداش و نتائج اخروى آن باشد.

البته این معنى صحیح است ولى نباید تصور كرد كه سود انفاق تنها جنبه اخروى دارد، بلكه از نظر این دنیا نیز به سود آنها است هم از جنبه «معنوى» و هم از جنبه «مادى»:

از نظر معنوى، روح گذشت و بخشش و فداكارى و نوع دوستى و برادرى را در انفاق كننده پرورش مى‌دهد و در حقیقت وسیله مؤثرى براى تكامل روحى و پرورش شخصیت اوست.

و اما از نظر مادى «افراد محروم و بینوا» در یك اجتماع، موجب انفجارهاى خطرناك مى‌گردد، همان انفجارهایى كه گاهى تمام اصل مالكیت را در خود فرو مى‌برد و تمام ثروت‌ها را مى‌بلعد و نابود مى‌سازد.

انفاق فاصله طبقاتى را كم مى‌كند و خطراتى را كه از این رهگذر متوجه افراد اجتماع مى‌شود از میان مى‌برد، انفاق آتش خشم و شعله‌هاى سوزان طبقات محروم را فرو مى‌نشاند و روح انتقام و كینه‌توزى را از آنها مى‌گیرد.

بنابراین انفاق از نظر «امنیت اجتماعى» و «سلامت اقتصادى» و «جهات مختلف مادى و معنوى» به سود انفاق كنندگان نیز هست.

۴- «وجه اللَّه» چه معنى دارد؟

«وجه» در لغت به معنى «صورت» است و گاهى به معنى «ذات» به كار برده مى‌شود. بنابراین «وجه اللَّه» یعنى ذات خدا. انفاق‌كنندگان نظرشان باید ذات پاك پروردگار باشد، پس ذكر كلمه وجه در این آیه و مانند آن متضمن یك نوع تأكید است زیرا هنگامى كه گفته شود «براى ذات خدا» تاكید آن از «براى خدا»  بیشتر است، یعنى حتما براى خدا باشد و نه دیگرى.

به علاوه معمولا صورت انسان شریف‌ترین قسمت ظاهرى بدن اوست، زیرا اعضاى مهم بینایى و گویایى در آن قرار گرفته است به همین دلیل هنگامى كه كلمه وجه به كار برده شود شرافت و اهمیت را مى‌رساند، در اینجا هم «بطور كنایه» در مورد خداوند به كار برده شده است و در واقع یك نوع احترام و اهمیت از آن فهمیده مى‌شود، بدیهى است كه خدا نه جسم است و نه صورت دارد.

پی‌نوشت:

۱- سوره طه، آیه ۵۰

۲- سوره بقره، آیه ۲

۳- سوره عنكبوت، آیه ۶۹

۴- سوره محمد، آیه ۵

* * * * * * * *

تفسیر نور

نكته‌ها:

در تفسیر مجمع‌البیان و كبیر فخر رازى، شأن نزول‌هایى براى آیه ذكر شده است كه از مفاد آنها بر مى‌آید كه مسلمانان در انفاق به فقراى مشرك و غیر مسلمان شك داشتند، وقتى از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله پرسیدند، این آیه نازل شد.

ضمناً در سیره‌ى عملى پیامبر اكرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله و اهل بیت او علیهم‌السلام نمونه‌هاى زیادى از كمك به غیر مسلمانان مشاهده مى‌شود كه حتّى براى كسانى كه به آن بزرگواران ناسزا مى‌گفتند و یا حقّ آنان را غصب كرده بودند، دلسوز و خیرخواه بودند.

پیام‌ها:

۱- از ایجاد فشار اقتصادى و ترك انفاق، براى ایمان آوردن كفّار استفاده نكنید. «لَیْسَ عَلَیْكَ هُداهُمْ» «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ»

۲- هدایت، توفیق الهى است كه تنها شامل دل‌هاى آماده مى‌شود. «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ»

۳- رسیدگى به محرومان، یك وظیفه انسانى است. پس بر غیر مسلمانان نیز انفاق كنید. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ»

۴- اسلام، مكتب انسان‌دوستى است و فقر و محرومیّت را حتّى براى غیر مسلمانان نیز نمى‌پسندد. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ»

۵- فایده‌ى انفاق به خودتان باز مى‌گردد و روح سخاوت را در شما زنده مى‌كند. با انفاق از پیدایش اختلافات طبقاتى و انفجارهاى اجتماعى جلوگیرى شده و در جامعه ایجاد محبّت مى‌گردد. انفاق مایه محرومیّت شما نیست، بلكه سبب مصونیّت شماست. «فَلِأَنْفُسِكُمْ»

۶- جز براى خداوند انفاق نكنید. زیرا تمام فوائد و آثار این جهانى، دیر یا زود از میان مى‌رود، ولى اگر انفاق براى خدا باشد، تا ابد از بركات آن بهره‌مند خواهید بود. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ»

۷- مال و دارایى خیر است. «ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ»

۸- در انفاق دست و دل باز باشید. زیرا آنچه انفاق مى‌كنید، بدون كم و كاست بازخواهید گرفت. «یُوَفَّ إِلَیْكُمْ»

۹- بهره‌گیرى در قیامت، زمانى است كه هدف از انفاق تنها رضاى خدا باشد. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ» «یُوَفَّ إِلَیْكُمْ»