سال ۱۲۹۴ در مشهد متولد میشود. در خانوادهای متوسط و مذهبی. دیپلم و خدمت که تمام میشود به استخدام بانک ملی مشهد در میآید.
روزی از پشت میز، چیزی شبیه جرقه، تلاش را در او زنده میکند. آنچه میبیند یک ساختما ن ساده است که بالا میرود، اما او قد کشیدن و بزرگ خواستن خود را میبیند. سیستم اقتصادی ربایی آن روزها بهانهای میشود که بانک را رها کند و برود سراغ ساختن و ساختمان.
پشتکار و اراده و توکلش دست به دست هم میدهد تا طی فقط چند سال چند شرکتی ساختمانی تأسیس کند و چندین پروژهی پیمانکاری بزرگ را به سرانجام برساند. انجام پروژههای بزرگ عمرانی و ساختمانی از جمله واحدهای استانداری و ساختمان مخابرات تهران، فروشگاه اتکاء مشهد، ساختوساز در سایر شهرها چون زاهدان و ایرانشهر را انجام میدهد. تصفیهخانهی اهواز را هم نباید فراموش کرد که در طول سالهای سخت جنگ انجام شد.
رسیدن از صفر تا صد ارادهای میخواهد که میتوان در مرد بزرگی چون او یافت. هوش فراوان، ذکاوت، تلاش و پیگیری، همه و همهی آن چیزهای است که از یک کارمند سادهی بانک، یک صنعتگر و کارخانهدار بزرگ میسازد. داستان از جایی زیباتر میشود که اعتقادات مذهبی حاج علی اکبر بجستانی مقدم، او را به سمتی سوق میدهد که بزرگترین واقف آستان قدس رضوی باشد و هرآنچه دارد بگذارد پای ارادتش به ساحت بارگاه رضوی. شرکتهای ساختمانی و کارخانهجات وابسته، نام مرحوم بجستانی مقدم را خوب میشناسند، چرا که کارخانهی بنای سبک او جزو اولینها در صنعت ساختمان بود. برای آشنایی بیشتر با زندگی و فعالیتهای این مرد بزرگ، با رضا بجستانی مقدم، برادرزادهی مرحوم همکلام شدیم.
چه شد که انگیزهی وقف در مرحوم بجستانی مقدم به وجود آمد؟
این برمیگردد به اخلاص و ارادت خاص ایشان به امام رضا(ع). ایشان هرآنچه داشت و به دست آورد را متعلق به آقا میدانست. ارادت ایشان تا آنجا بود که در سال ۱۳۴۰ به مشهد رفت و به شوق هم جواری با آقا، سه «قبرجا» در حرم مطهر خرید. و آن روزی که در هنگام وقف، لباس خدام حرم بر تن داشت، اشک شوق ریخت و پرسید: این منم طاووس علیین شدم؟
پروندهی موقوفات و اقدامات خیر ایشان از کجا شروع شد؟
اولین موقوفهی ایشان مدرسهای بود در تربت حیدریه به نام قطب الدین حیدر. که بسیاری از مردان دولتی در همین مدرسه درس خواندند. پس از آن هم در سال ۱۳۳۰ قصد راهاندازی بیمارستانی در بجستان داشتند که با ممانعت رژیم ستمشاهی روبرو شد. در اوایل دههی هفتاد با تشکیل مجمع خیرین مدرسهساز و فروش خانهاش در تهران توانست در استان تهران به نام ۷۲ تن، ۷۲ مدرسه بسازد. غیر از آن در ساخت مساجد و امامزادههای زیادی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مشارکت کرد. مانند ساخت مجتمع آموزشی بزرگی در بجستان، یا مسجد امیر در تهران، تا وقف حدود ۵ هکتار زمین مزروعی در بجستان و سرانجام کارخانهی بنای سبک و دفتر کارخانه به آستان قدس رضوی.
از کارخانهی بنای سبک بگویید. چطور شکل گرفت؟
مرحوم مقدم در سال ۱۳۳۵ ساختمانی دو طبقه در خیابان ولیعصر تهران را میسازد. و از طرفی زمینی در حدود ۳۵ هکتار در قرچک ورامین خریداری میکند تا کار صنعتی بزرگی را شروع کند. اگر کمی به عقب برگردیم برای اولینبار در زلزلهی قائن در سال ۳۵ که ایشان برای کمک آنجا حضور داشت با دیدن بنای سست و خشتی بناهای آنجا، اولینبار با خود و خدای خود عهد میبندد به دنبال راه و ایدهای باشد که بتواند ساختمانهایی مقاوم بسازد.
کمکم فکر ایجاد بلوکههای بتنی سبک در ذهنش شکل میگیرد و به دنبال راهی برای عملی کردن آن میگردد. سرانجام در سال ۵۳ ساخت ساختمان کارخانه در تکه زمینی از شهر ورامین شروع میشود. این کار از همان ابتدا با مخالفت و سنگ اندازی ساواک روبرو میشود. و سرعت کار کم میشود. سال ۵۷ شروع به خریداری ابزارآلات و ماشینهای مورد نیاز کارخانه میکند. که این همزمان با انقلاب و شروع جنگ بود. ترخیص ماشین آلات و تحویل آن از گمرک در آن دوره بسیار سخت میشود و ایشان حتی ناچار میشود ماشینهای خودش را مجدد از ارگانهای دولتی خریداری کند. بعضی از امکانات را کشور سازنده در اختیارش قرار نمیدهد که با کمک صنعتگران داخلی آنها را میسازد.
ایشان به کشورهای مختلف سفر میکند تا بتواند فرمول ساخت بلوکهها را بیابد. در سال ۶۳ پس از جستجوی زیاد در شرایطی که دولت هم از تلاش ایشان ناامید بود سرانجام فرمول را به دست آورده و کارخانه را به طور آزمایشی راه میاندازد. پس از راهاندازی کامل در سال ۶۷ ایشان کارخانه و دفترش در خیابان ولیعصر را طبق وقفنامهای دقیق، وقف آستان قدس رضوی میکند. همزمان نام کارخانهی بنای سبک، به بنای سبک قدس رضوی تغییر میکند.
منبع: آستان نیوز