پیدایش و چشم انداز وقف خانواده

از نظر تاریخی باید گفت كه نهاد غیر انتفاعی وقف ، نقش قابل توجهی در پیشبرد جوامع اسلامی همچنین در كمك به دولت اسلامی برای تهیه خدمات اساسی آنطور كه هست ایفا كرده است.این نهاد از بخش های تربیتی بهداشتی حمایت، زیر بناهای اساسی را تدارك ، تامین شغل، بالابردن فعالیت های تجاری، تهیه غذا برای گرسنگان ، پناه دادن به مستمندان و نیازمندان و علاوه بر حمایت از بخش های كشاورزی صنعتی بدون هزینه برای دولت است.

بهرحال، این نقش از پایان قرن نوزدهم تاكنون كه دولت ها در كشورهای مختلف مسلمان این حق را به خود دادند كه امور حكومتی خود را متمركز و وقف خانواده را ضبط و ملغی اعلام كنند، وخیم تر شده چراكه با انجام چنین كاری، دولت ها امید داشتند ، تمام مشكلاتی كه برای اموال وقفی در آن زمان اتفاق افتاد بود را حل خواهند كرد،ولی آنها درك نكردند كه نقش قابل توجه وقف در طول قرن های گذشته ، را از بین می برند. 

این مقاله به پیدایش قانون و پیشرفت وقف خانواده خواهد پرداخت. این مبحث نیز اهمیت ایجاد وقف خانواده در زمان حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علل ابطال آن تقریبا در همه كشورهای اسلامی از سال های 1950 میلادی مطرح خواهد كرد. علاوه برآن، در این مقاله توصیه ای برای بازبینی قانون وقف خانواده و تشویق مردم برای ایجاد وقف های جدید تقدیم خواهم كرد. 

تعریف و طبقه بندی وقف

واژه های وقف (جمع آن اوقاف ) و حبس (جمع آن احباس)، هردو به معنای متوقف كردن، جلوگیری كردن، امتناع كردن یعنی الحبس و المنع. واژه تسبیل نیز به همان معنی بكاربرده می شود، یعنی، ایثار در راه خدا(فی سبیل الله ).

وقف را می توان بدین صورت تعریف كرد: 
نگهداری اموال (منقول یا غیر منقول) توسط بانی(بانیان) و اهدای به ذی حقِ انتفاع از نمائات چه صاحبان حق عموم باشند و یا خانواده. 
وقف به سه نوع تقسیم می شود، وقف خیری (وقف عموم)، الوقف الاهلی (وقف خانوادگی) و الوقف المشترك (آمیزه ای از وقف عام و خانواده). 

وقف خیری/ وقف عمومی

موقوفه یك واقف جهت حمایت از رفاه عموم مستمندان و نیازمندان در جامعه است. واقفین در این مورد، این نوع وقف را به صورت غیر منقول مانند ساخت مساجد، مدارس، بیمارستان ها، دار الایتام و مهمانخانه ها یا اموال غیر منقول مانند كتاب، اسلحه، غلات، پول و غیره را ایجاد می كنند. 

الوقف الاهلی/ وقف خانوادگی

الوقف الاهلی، الوقف الذری ، وقف علی الولد همگی مانند هم و به وقف خانوادگی مربوط می شود. واقف، در این مورد، اموال خود را وقف فرزندان خود، نوادگان، آشنایان یا اشخاص دیگر كه خود تعیین می كند. اگر افراد ذی نفع به تشخیص واقف دیگرزنده نیستند، در این صورت، اموال وقفی تنها برای مقاصد رفاه عموم واگذار می شود. این نوع وقف توسط حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) مورد تأیید واقع شد، چون ایشان اصحاب خود را جهت وقف به نزدیك ترین خویشاوندان تشویق می كرد. علاوه براین، حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) اعلام كرد كه بهترین كار نیك، توجه به خواسته های خویشاوندان است كه این عمل، نیك تر از آن است كه صدقه به متكدی داده شود. 

الوقف المشترك / آمیزه وقف عمومی خانوادگی

وقف یك واقف جهت حمایت از عموم و خانواده است، یعنی، واقف قسمتی از اموال خود را به خانواده خود وقسمتی دیگر به عموم اهدا می كند. این نوع وقف توسط حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) توصیه و همسران واصحابش بدان عمل كردند. 

قانون وقف خانوادگی

قانون وقف خانوادگی از همان قانون وقف عمومی تبعیت می كند. به عنوان نمونه، برای اینكه وقف خانوادگی معتبر باشد، شرایط و محدودیت های مشخصی وجود دارد كه توسط اكثریت فقهای مسلمان مورد اتفاق قرارگرفته است. ما معتقدیم، در حال حاضر، طرح این شرایط و محدودیت ها بدلیل اهمیت احیای قانون وقف خانوادگی، سودمند است. 

شرایط اعتبار وقف

پنج شرط اعتبار وقف به شرح زیر است: 
* واقف باید عاقل باشد ، بالغ و حر و وی باید توانایی انتقال اموال از ملكیت خود به ملكیت خدا را دارا باشد. این بدان معنی است كه وی مالك این اموال یا از درآمد خود یا از طریق میراث باشد. 
*اموال اهدایی را می توان منقول یا غیر منقول تقسیم بندی كرد. 

* واقف باید یك متولی (مورد اعتماد) منصوب نماید، یا خود را منصوب یا شخص معینی به جهت اداره امور و مدیریت وقف تعیین كند. وی نیز باید حق تعیین جانشین متولی خود در صورتی كه متولی فوت كند یا ناتوان از انجام وظایف خود شود، داشته باشد. 

* افراد ذی نفع باید توسط واقف در باره وقفیه (عمل وقفی) خود، تعیین شوند. این افراد ذی نفع را می توان یا خویشاوندان واقف یا برای عموم در صورتی كه آنان وقف را در خصوص مسجد، مدرسه، بیمارستان و غیره باشد. 

*ایجاد وقف می تواند شفاهی، یعنی، كلامی همراه باعملی، چون ساخت مسجد و دعوت مردم به نماز خواندن در آن باشد. یا وقف نیز می تواند به شكل نوشته موسوم به عمل وقف باشد. از آنجائی كه این اعلام وقف به صورت نوشته توسط فقیه مسلمان بیشتر از نوع شفاهی آن سفارش شده است، ما سفارش می كنیم اگر همه سوابق و مستندات در پوشه های مناسبی در كامپیوترها به عنوان ذخیره حفظ و نگهداری شود، بهتر است. این امر از طرفی بر مدیریت مناسب تأكید دارد، و از طرفی دیگراسناد را برای نسل آینده حفظ می كند. 

محدودیت های كلیدی وقف خانوادگی

فقهای مسلمان در باره محدودیت های وقف، متفقند همین كه اموالی به عنوان وقف شامل وقف خانوادگی بحساب آید، باید تحت سه محدودیت كلیدی قرار بگیرد. 

* قطعیت

مهم ترین شاخص وقف است زیرا كه اجماعی میان فقهای مسلمان وجود دارد كه واقف نمی تواند اهدا را كه از قبل به عنوان وقف اعلام كرده است، باطل كند. این یعنی همینكه یك واقف اعلام كند كه اموالش وقف(عمومی یا خانوادگی) است، قطعیت پیدا می كند و وارثان وی نمی توانند اعتبار آن را عوض كند. این محدودیت ها تأكید دارند كه تا آنجایی كه وقف برای اهداف انسانی واگذار شده، واقف یا نوادگان ایشان هیچگونه حق استرداد آن را ندارند. بنابراین، در این صورت، این امر به سود دهی اكثریت مردم ادامه و واقف، در همان حال، از خدا سبحانه و تعالی ثواب می گیرد. 

* ابدی بودن

وقف درست از لحظه واگذاری است. اكثریت فقهای مسلمان متفقند كه وقف از لحظه واگذاری ابدی می شود. این مهم ، از طرفی، تأكید دارد كه هیچ مصادره اموال وقفی توسط دولت یا افراد صورت نمی گیرد. و از طرف دیگر، این امر تآكید دارد كه هیچ مصادره اموال وقفی توسط دولت یا افراد صورت نمی گیرد. و از سوی دیگر، این امر بر حمایت منظم و مستمر از وقف نسبت به خرج برای اماكن خیریه چون مسجد، بیمارستان، دارالایتام، مدرسه و غیره تآكید می كند. 

برخی بر این باورند كه غیر قابل انتقال بودن وقف از لحظه اعلام آن است. این مهم از لحظه انتقال اموال وقفی به خدا، شروع می شود، اگر چه حق انتفاع از مستغلات غیر از آن استنباط می شود، بتواند به نفع انسان باشد. همه فقها متفق القول هستند كه هیچ كس نمی تواند آن را مصادره كند و بنابراین اموال وقفی همچون سرمایه مسدود ( بلوكه شده) است. اموال غیر قابل انتقال نمی توانند در معرض فروش، حل و فصل، رهن، هدیه، میراث یا هرگونه مصادره همانطوركه در حدیث زیر مشخص شده است. همه این شرایط و محدودیت ها برای نسل های حال و آینده سودمند خواهد بود. 

پیدایش وقف خانوادگی

اگر چه خداوند سبحانه و تعالی به واژه وقف در قرآن اشاره ای نكرده است، اما چند آیه ای در باره مسائل نیكوكاری حامل اصل وقف، همانطوركه در آیه زیر بدان اشاره شده است، وجود دارد.
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَی‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ
ابو طلحه این آیه قرآنی را تفسیر كرده بود. عبید الله یكی از اصحاب حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) عزیزترین باغ خود به نام "بروحه" پر از نخل كه روبروی مسجد النبی بود را وقف كرد. حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنجا می رفت و از آب شیرین آن می نوشید. لذا، هنگامی كه این آیه نازل شد، ابو طلحه به حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) گفت: 

ای رسول خدا! خداوند سبحان می فرماید: شما به نیكی (پاداش بهشت) نخواهی رسید، مگر اینكه آنچه را كه دوست می دارید، در راه خدا انفاق كنید. و بدون شك، باغ نخل "بروحه" عزیزترین اموال من است. بنابراین، من می خواهم آن را به عنوان كارنیك ، در راه خدا بدهم. توقع ثواب آن را از خدا دارم. ای رسول خدا! آن را، هرجا كه خدا می خواهد، خرج كن. در این باره، حضرت پیامبرفرمود: این اموال مناسبی است. ای ابو طلحه ! آنچه را كه گفتی، شنیدم. و من فكر می كنم مناسب است كه آن را به خویشوندان خود بدهی. ابوطلحه گفت: ای رسول خدا! این چنین خواهم كرد. ابوطلحه، سپس، آن باغ را در میان خویشاوندان و پسر عموهای خود تقسیم كرد. 
پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) ، در بسیاری از احادیث ایجاد وقف خانوادگی را تشویق كرده است. به عنوان نمونه، حدیث زیر نه تنها ایجاد وقف خانوادگی را مشخص می كند، بلكه قانون و مدیریت آن را نشان می دهد: 

ابن عمر نقل كرد: در زمان حیات پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) ، عمر قسمتی از اموال خود را، یعنی باغ خرما به نام "صمغ" داد. و سپس گفت: یا رسول الله! اموال بسیار گرانبها دارم و می خواهم به عنوان امر خیر بدهم. پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: 

آن را به عنوان وقف، همراه با زمین و درختان، بدهید، به شرط اینكه زمین و درختان نه بفروش برسند، نه اهدا شوند و نه به ارث گذاشته شوند، اما میوه ها در راه خیر مصرف شوند. بنابراین، عمر آن را وقف كرد. در راه خدا، آزادی برده ها در راه مستمندان، مهمانان، مسافرین و خویشاوندان بود. شخص شاغل به عنوان مدیر آن می تواند به طور معقول و منصفانه از آن بخورد و اجازه دهد دوست خود از آن میل نماید به شرط اینكه قصد ثروتمند شدن از آن را نداشته باشد.
حدیث فوق قوانین بسیاری را به تصویر می كشد. در مثال نخست، همینكه اموال وقف شود، نباید فروخته یا به ارث برده یا به عنوان هدیه داده شود. دوم اینكه، بستگی به واقف دارد كه كسی یا نهادی احساس كند بیشتر بدان نیاز دارد، یعنی، به عموم یا به خانواده اش وقف نماید. در این صورت، خلیفه عمر هر دو را به عموم و خانواده اش اختصاص داد. سوم اینكه اداره امور وقف نیز از زمانی كه خود واقف وقف خود را اداره نماید، مشخص می شود ودر همان وقت وی می تواند تا زمانی كه انسان زنده ای به طور معقول از آن استفاده نماید. 

نمونه های مشابه از اصحاب رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) چون الحمیدی و شیخ البخاری كه نام صحابه ، وقف ها و استفاده های آن را برده است، به استحضار رسید. وی گفت كه خلیفه ابوبكر خانه اش را به فرزندانش وقف كرد، عمر بن الخصاب زمین خود در "صمغ" را به فرزندان خود وقف كرد. سعد بن ابی وقاص خانه اش در مدینه و مصر را به فرزندان خود وقف كرد. زبیر بن عوام خانه های خود در مكه و مصر و پول اش در مدینه را به فرزندان خود وقف كرد. عمر بن عاص خانه اش در مكه را به فرزندانش وقف كرد. و حكیم بن حزام خانه های خود در مكه و مدینه را به فرزندان خود وقف كرد. علاوه بر این، اكثر همسران حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) وقف خانوادگی داشتند. به عنوان نمونه، عایشه، ام سلمه، ام حبیبه، صفیه و حفصه اموال خود را به بنفع خویشاوندان وقف كردند. 

همه اینها مثال های مناسبی هستند كه وقف خانوادگی را از زمان حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نشان می دهد. این گواه مناسبی برای كشورهایی كه این نوع وقف را امروزه فسخ كرده اند، می باشد و ما آن را در زیر به بخث خواهیم گذاشت. 

تغییر و تحولات وقف خانوادگی

سوء مدیریت قضیه وقف خانوادگی از زمان ممالك شروع شد. اما بدلیل قدرت فقهای مسلمان طی آن دوره كه در برابر سلاطین و حاكمان مقاومت می كردند و از هرگونه ضرر به اموال وقفی جلوگیری می كردند، نهاد وقف زنده ماند. پیش از دوره ممالك ، هیچگونه زمین وقفی كشاورزی نبود، زیرا كه در آن دوره همه زمین ها متعلق به دولت بود، یعنی، مالكیت را مجددا بدست آورد، و آنچه را كه به شهروندان عادی و كشاورزان صرفا حقوق مالكیت و حق انتفاع از مستغلات غیر بود. با این وجود، در دوران ممالك، وقف زمین كشاورزی مجوز داشت مردم، از آن زمان به بعد، شروع به وقف بسیاری، از جمله زمین های كشاورزی كردند. افزایش تعداد وقف ها، دولت را مجبور به ایجاد سه وزارتخانه نظارت بر چنین وقف هایی كرد: دیوان الاحباس و المساجد، دیوان الحرمین الشریفین و دیوان الاوقاف الاهلیه. سوء مدیریت امنا، باگذشت زمان و افزایش تعداد اموال وقفی، به وقوع پیوست. این قضیه اوضاع را بدتر كرده بود. به عنوان نمونه، بعضی از امنا سعی می كردند بعضی از اموال وقفی را از راه استبدال مصادره كنند. نمونه مناسب این مورد، در كتاب خطط المقریزی بدان اشاره شده است. ایشان می گفت كه امین جمال الدین یوسف دو شاهد آورد كه به قاضی القضاه كمال الدین شهادت بدهند كه وقف همسایه به آنها ضرر رسانده است. لذا، آن اموال وقفی باپول معاوضه و سپس امین آن را گرفت. اما فقهای مسلمان در آن وقت قوانین و مقرراتی برای حمایت از هرگونه آسیب به اموال وقفی صادر می كردند. به عنوان نمونه، در باره آن مورد، فتوایی كه تبادل اموال وقفی تنها براساس تبادل هرگونه اموال وقفی با اموال دیگر صادر كردند. علاوه براین، در دوران الضاهر بیبرز كه سعی می كرد تمام زمین ها از جمله زمین وقفی را مصادره كند، امام محیی الدین النووی از انجام چنین كاری بازداشت. بهرحال، مالیات برزمین های ملكی از جمله زمین وقفی مالیات وضع كرد. محمد علی پاش همان كار را تكرار كرد. مضاف براین، برقوق اتابك در قرن هشتم تلاش كرد تا وقف خانوادگی را لغو كند. دلیل وی این بود كه اغلب این وقف ها براساس زمین ملكی دولت، یعنی، زمین "میری" بود. بنابراین، اكثر وقف های حكام، چون وقف خانوادگی، وقف های غیر مناسب بودند. لذا، فتوایی از سوی فقهای مسلمان در باره این قضیه صادر گردید. این فتوا می گوید كه هرگونه وقف خانوادگی درباره زمین "میری" باید لغو شود، به استثنای وقف عمومی. بااین وجود، در سال 827 هجری، وقتی كه حكام شروع به وقف مشترك، یعنی، خانوادگی و عمومی در زمین های "میری" كردند، این قانون مشكل دیگری را ایجاد كرد. با انجام چنین كاری، آنان از لغو وقف خود اجتناب كردند، زیرا كه این وقف عمومی بود، اما هدف این قضیه اختصاص سهم بزرگ در آمد برای خانواده است. 

در اواخر امپراطوری عثمانی و در قرن 19 رژیم سلطان محمود دوم اصلاحاتی صورت گرفت كه منجر به جدایی دولت از دین شد. این اصلاح برنهاد وقف اثر كرد و وزیر اوقاف از فقهای مسلمان جدا شد. هدف این اصلاح ادغام مراكز محلی و نظارت بروقف موجود با دفتر مركزی استانبول است. مدیران وقف جدید جهت اداره امور اوقاف منصوب شدند. در همان وقت ، فقهای مسلمان كه زیر نظر مستقیم دولت كارمی كردند، كنترل اموال وقفی را از دست دادند، یعنی، تمركز امور باعث تضعیف مقام آنان در جامعه شد. این امر منجر به گسترش سوء مدیریت و خرابی خود سامانه وقف شد، زیرا كه بسیاری از مدیران انتصابی بامسائل حقوقی این نهاد آشنا نبودند. 

ایجاد تمركززایی وقف دری برای بسیاری از مشكلات بازكرد. به عنوان نمونه، بیكاری را ایجاد كرد، زیرا كه امنا توسط واقف منصوب می شدند (در بسیاری از موارد، پسران واقف) و به حقوق ماهانه وابسته بودند تا اداره وقف خود. علاوه براین، سوء مدیریت در درون خود نهاد اتفاق افتاد، زیرا كه اكثر اموال وقفی با مدیریت امنای انتصابی كه هیچ قصد حمایت از این اموال را نداشتند، بود. این امر بغیر از دریافت حقوق ماهانه یا داشتن فرصت جمع آوری مال از عایدات وقف برای خود بود. این امر، به نوبه خود، بسیاری از اموال وقفی را بلا استفاده كرده است، زیرا پول كافی نبود آنها را نگه دارد. مضافا، افراد ذی نفع اصلی باسود شروع به دریافت قرض كردند و محصولات كشاورزی خود را از زمین وقفی گرو می گذاشتند. این عمل منجر به اینكه قرض دهندگان دست های خود را برروی محصولات كشاورزی زمین های وقفی قرض گیرندگان بگذارند. علاوه بر این، مردم شروع به ایجاد وقف خانوادگی كردند تا دختران خود را از ارث محروم كنند. این وضعیت تا زمان رژیم محمد علی پاش در قرن 19 ادامه داشت. وی از میان دو میلیون زمین كشاورزی كه به صورت زمین وقفی شده بود، 600000 فدان پیدا كرد، یعنی، یك سوم زمین كشاورزی وقفی بدون پرداخت مالیات بود. این بار دوم وضع مالیات بر اموال وقفی بود. اما این بار، وی نیمی از مالیات بر زمین وقفی را وضع كرد، در حالی كه ایشان تمام مالیات برزمین های كشاورزی خصوصی وضع كرد. زیرا اكثر مردم با این سیاست موافق نبودند و ادعا می كردند كه عایدات همه این وقف ها حمایت از همه مساجد بود. محمد علی برای حفظ مساجد تلاش بسیاری كرد و مالیات تمام بر زمین وقفی كشاورزی مانند زمین های ملكی خاص دیگر، وضع كرد. علاوه بر این، بدلیل مشكلاتی كه از تمكززایی مدیریت وقف ، مرقوم در بالا و بجای یافتن راه كارهایی جهت حل آن معضلات، محمد علی پاش بدنبال فتوایی كه به اول اجازه ضبط همه اموال وقفی چه خانوادگی و چه عمومی بود. وی، براساس اعتراضات سه فقیه مسلمان عبد الله بن مسعود، عبدالله بن عباس وقاضی شریح نسبت به ایجاد وقف، همه اموال وقفی را در سال 1862 لغو كرد. این كار، تقریبا در همه كشورهای خاورمیانه كه تحت سلطه امپراطوری عثمانی بودند، دنبال شد. اگر چه وی در كاهش ایجاد اموال وقفی جدید موفق شد، اما، بهرحال، ایشان نمی توانست مانع از ایجاد وقف های جدیدی توسط مردم و خویشاوندان خود شود. 

علاوه براین، استعمار تقریبا در همه كشورهای اسلامی تشنج زا بود. خرابی این نهاد حتی پس از استقلال از حكومت استعماری همراه با مشكلات و لغو وقف خانوادگی ادامه داشت. 

لغو وقف خانوادگی

آغاز انقلاب در 23 ژولای 1952 در مصر شاهد نقطه آغازین لغو وقف خانوادگی نه تنها در مصر شد، بلكه در سوریه، تونس و پس از آن در سایر كشورهای مسلمان بوده است. علاوه براین، این قانون به وزارت اوقاف كه در سال 1913 ایجاد شده بود، حقوق بسیاری برای اموال وقفی داده بود. به عنوان نمونه، این قانون این حق را داده است كه تمام وقف عمومی را مدیریت، حق تغییر شرایط واقف و حق ابطال وقف به واقفین را داده است. نتها این امر، بلكه مردم را از ایجاد وقف های جدید ناامید كردند. لذا، بسیاری از واقفین شروع به لغو كردن اموال وقفی خود، به استثنای وقف مساجد، كردند. این امر، در نتیجه سوء مدیریت اموال وقفی، همانطور كه در بالا ذكر شد، بخصوص وقف خانوادگی كه در آن دوره اهداف را محقق نمی سازد، شروع شد. در واقع و بدلیل نظارت نامناسب و سوء مدیریت اموال وقفی قدیمی برای خانواده ها، اختلافات متعددی و موارد غیر نظامی اتفاق افتاد كه روحیه برادری را تضعیف كرد و منجر به دشمنی و نفرت در میان اعضای خانواده گردید. علاوه براین، دولت متوجه شد كه این امر قسمت عظیمی از ثروت ملی كه از بهره گیری مناسب آن به نحوی كه به جامعه سود برساند و شایسته احزاب باشد، جلوگیری بعمل آید. 

مشكلات اشاره شده در فوق در باره وقف خانوادگی به عنوان عامل تشنج زا در مصر برای ضبط و لغو وقف خانوادگی عمل می كرد. در سال 1952 اولین قانون شماره 180 به منظور لغو وقف خانوادگی صادر شده است. بدنبال آن قانون شماره 525 صادره در سال 1954 به وزارت، حق و ضبط و لغو هرگونه وقف خانوادگی و مبادله آن باپول و تقسیم سهام بین اعضای خانواده را داد. در سال 1958 قانون دیگری به شماره 122 صادر شد كه به وزارت اوقاف حق مدیریت همه اموال وقفی را داد. بنابراین، تمركززایی مدیریت وقف نه تنها در مصر بلكه در اكثر كشورهای اسلامی به وقوع پیوست. 

فراخوان قانون نوین وقف خانوادگی

از نقطه نظرات فوق متوجه می شویم كه هر وقت سوء مدیریت یا آزاررسانی ها برای وقف خانوادگی اتفاق می افتاد، دولت یا حكومت فورا بدنبال فتوا می افتاد تا برای چنین وقفی راه و چاره حمایت از وقف خانوادگی مورد نظرحضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و عامل به اصحاب و همسران وی را ضبط و یا لغو می كردند. ما نیر متوجه شدیم بجای اینكه هر كس در این راستا به این اموال مانند روزهای صدر اسلام آسیب می رساند، تنبیه می شد، حكومت این آزاررسانی ها را تحمل كرد. قاضی القضاه هر امینی كه گناه سوء مدیریت در چنین اموالی وی ثابت می شد، اورا در ملاء عام تنبیه می كرد. 

لذا، ما اعتقاد داریم وقت آن رسیده است كه قانون وقف را بازبینی و مردم را به ایجاد وقف خانوادگی به سود آنان، خانواده ها و عموم باشد با درنظر گرفتن توصیه های زیر، تشویق نمائیم . 

*توصیه می شود این قانون كه حق مصادره و لغو وقف خانودگی به حكومت در تمام كشورهای مسلمان با پیروی از همان قانون می دهد، بازبینی گردد. 

* توصیه می شود به واقفین حق مدیریت وقف خود داده و حكومت و یا نهاد مذهبی به عنوان مجمع ناظر بتواند امنا را در صورت هرگونه سوء استفاده از اموال وقفی تنبیه نماید. 

* همچنین توصیه می شود هیئت وقف ایجاد گردد. در این هیئت اعضا از میان واقفین انتخاب و بر مدیریت وقف خود نظارت نمایند. همچنین سپاسگزاریم كه افراد از دولت یا نهاد و مذهبی به عنوان عضو در این هیئت دعوت و ارشادات خود را به واقفین به منظور نظارت مستقیم بر امنا ابلاغ نمایند. 

* اگر چه ما به انعطاف بیشتر در ایجاد وقف خانوادگی توصیه می كنیم. بهرحال، ایجاد چنین وقفی، در صورتی كه حاكم شرع متوجه شود كه قصد واقف ضد منافع اسلام، مانند محروم كردن بعضی اعضا از میراث یا وصیت نامه های خود شود، باید محدود گردد. 

در پایان، امید است كه با طرح نقش تاریخی دولت اسلامی نسبت به نهاد وقف، حكومت ها در كشورهای مسلمان قانون وقف خانوادگی را بازبینی و واقفین جدید جهت ایجاد این نوع وقف با دادن اختیارات در مدیریت وقف خود، تشویق نمایند. بهرحال، نظارت مستقیم حكومت یا نهاد دینی بر امنا بسیار توصیه می گردد.

منابع: 

ماجده اسماعیل عبد المحسن،مترجم : سید باقر حسینی ،فصلنامه وقف میراث جاویدان ش 69

پيدايش و چشم انداز وقف خانواده